جدول جو
جدول جو

معنی راغب افندی - جستجوی لغت در جدول جو

راغب افندی
(غِ اَ فَ)
ازشعرای اخیر عثمانی است. در تاریخ 1266 هجری قمری سمت ملایی و آخوندی شام را داشته است. بیت زیر از اوست:
وصلت یار ایچون اغیاره مدارا ایله ر
زهرایچر عاشق دلخسته شفا نیتنه.
(برای رسیدن بوصلت یار با اغیار مدارا میکند - عاشق دلخسته بنیت شفا زهر می آشامد). صاحب معجم المطبوعات او را ابن السادات خوانده است. رجوع به معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ اَ فَ)
از متأخران شعرای عثمانی معاصر سلطان سلیم خان سوم از 1209 تا 1211 هجری قمری رئیس الکتاب بود و به سال 1214 نفی بلد شده و در ردس اعدام شد وی از اهل طوسیه بود. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(قِ اَ فَ)
حکیم ثاقب افندی، اصل او از اخسخه است و آنگاه که بدر سعادت درآمد در مدرسه قره مصطفی پاشا واقع در بازار ارغادبتحصیل علوم پرداخت و نیز طب آموخت و پس از اکمال تحصیل در مقابل جامع شریف سلیمانیه در مریضخانه ای بتعلیم فن طب مشغول گردید و بسال 1269 هجری قمری در 120 سالگی وفات کرد و او را اشعاری است. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
(یِ اَ فَ)
محمد ملاجق زاده. از دانشمندان و گویندگان اخیر عثمانی بود. رایف مدتی بسمت قاضی عسکری روم اشتغال داشت و بسال 1239 هجری قمری در ینگیشهر درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(شِ اَ فَ)
در قصبۀ ابرادی واقع در ایالت علائیه بسال 1220 ق. متولد شد و در سال 1267 هجری قمری درگذشت. راشدبا شغل قضاوت امرار معاش میکرد. بیت زیر از اوست:
سواد نقطۀ رخسارینی ظن ّ ایلمه مودن
چکیده قطرۀ مشکیندر آثار گیسودن.
(سیاهی نقطه ای که در گل رخسارش نقش بسته گمان مبر که از طرۀ مشکبوست بلکه قطرۀ مشگینی است که از آثار گیسوانش برچکیده است). (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(غِ بِ هَِ)
میرمبارک بن سید عاصم بن عبدالله و نیاکان وی از قصبۀ امام میباشند که از نواحی بلخ است ولی ابتدا در دکن و سپس در مدرس رحل اقامت افکندند راغب بسال 1203 هجری قمری در مدرس دیده بر جهان گشود. وی غیر از دیوان شعر دو مثنوی بنام ’ساقی نامه’ و ’فراقنامه’ دارد. شرح حال و آثار او در صبح گلشن ص 170 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و ریحانه الادب ج 1 آمده است. (از الذریعه ج 9 بخش 2 ص 349). مدرس تبریزی این بیت را در ریحانه الادب (ج 3 ص 68) از وی آورده است:
ز اضطراب خود آرام یافتم راغب
بسان جنبش گهواره شد تپیدن من
لغت نامه دهخدا